استاد سعید نورسی ۴۹ سال پیش مورخ (۲۳/۳/۱۹۶۰ م) پس از ۸۶ سال جهاد مبارزه و تلاش بیوقفه مشتاقانه به محضر پروردگارش شتافت. علامه سعید نورسی مشهور به بدیع الزمان به سال (۱۲۹۳ ه. ق) در یکی از قرای هیرات از نواحی بدلیس کردستان ترکیه تولد یافت و با برخورداری از حافظه قوی و استعداد فوق العاده و پشتکار و جدیت کافی در اندک مدتی تحصیلات علمی و دینی خود را به پایان رسانید و در بسیاری از علوم بخصوص تاریخ، جغرافی، ریاضی و فلسفه بصیرت و تبحر سرشاری پیدا کرد و به تدریج با چندین زبان آشنایی یافت و از همان آغاز جوانی به خاطر آزاد سازی مردم از قید استعمار و حاکمیت قانون آسمانی و الهی به پاخاست و برای تنویر افکار هموطنان خود، دهها کتاب و رساله به زبانهای ترکی، عربی و کردی منتشر کرد که یکی از آنها رسائل نور است.
شیخ سعید به سلسلهی نقشبندیه انتساب داشت و گروه بیشماری از مردم مناطق مختلف دست ارادت به وی داده بودند و برای پیشبرد مقاصد خیرخواهانهی مرشد خود از هیچ کوششی دریغ نداشتند. این دانشمند تلاشگر و نستوه میخواست دانشگاه بزرگی در شهر وان تأسیس کند که زبان و ادب کردی نیز در آن تدریس شود مقدمات را فراهم کرد و دولت عثمانی را نیز در این زمینه متقاعد ساخته بود؛ اما بروز جنگ جهانی اول موجب شد که در این کار توفیق حاصل نکند. شیخ سعید پس از تجزیهی عثمانی و استقرار حکومت آتاترک صدمات و لطمات زیادی متحمل شد. هر روز او را به گونهای به پای میز محاکمه میکشیدند و او را به جرائمی از قبیل تجزیهطلبی «آشوبگری» دعوت نبوت و... متهم میکردند. چندین بار به مناطق مختلف تبعید و به کرات زندانی شد. سرانجام در زندان شهر اورفه در سن ۸۶ سالگی در ۲۷ رمضان سال ۱۳۷۹ ه. ق با جهان فانی وداع گفت. [۱]
با اندک تأملی در زندگی ایشان میتوان فهمید که بهراستی تخلص بدیع الزمان برازندهی وجود اوست. سعد عبدالمجید روزنامهنگار مصری مقیم ترکیه در همین زمینه مینویسد: «وکان معروفا بسرعة استیعابه للعلوم، إلا أن توقه للاستزادة المعرفیة جعله یرتحل من مرکز إلى مرکز، حتى حفظ ما یقرب من ۹۰ کتابًا من أمهات الکتب. وبفضل المحصول العلمی الکبیر الذی اکتسبه فی طفولته المبکرة تمکن من أن یجلس إلى المناظرة ومناقشة العلماء، وانعقدت له عدة مجالس تناظر فیها مع أبرز الشیوخ والعلماء فی تلک المناطق بشرق ترکیا. وفی سنة ۱۳۱۴هـ (۱۸۹۷م) ذهب إلى مدینة «وان» بشرق ترکیا لینکبّ فیها بعمق على دراسة کتب الریاضیات والفلک والکیمیاء والفیزیاء والجیولوجیا والفلسفة والتاریخ؛ حتى تعمَّق فیها إلى درجة التألیف فی بعضها فسمّی بـ «بدیع الزمان» کنوع من الاعتراف له من أهل العلم بذکائه، وعلمه الغزیر، واطلاعه الواسع.» [۲]
درسهایی از زندگی ایشان:
در زندگی عهد کرده بود حتی در اوج فقر و نداری هرگز از دیگران چیزی را طلب نکند. و این به واسطهی آن بود که شبی در خواب به خدمت رسول خدا رسید فرمودند: «خداوند به تو علم و دانش میبخشد به شرطی که از کسی چیزی نخواهی» به همین خاطر حتی از پذیرفتن زکات و هدایا نیز امتناع میورزید. و این نصیحتی است برای داعیان دین که با زبان حال به مردم بفهمانند هیچ نیاز و انتظاری از آنان ندارند و اجر و پاداش را فقط از خدا میخواهند. نفسْستیزان با دعا و زاری شبانه و خواندن نمازهای سنت و مستحب خود را از سیطرهی شیطان و نفس سرکش آزاد کرده بود چنانکه آمده است: در خانهی والی شهر وان اقامت گزیده بود در مجاورت ایشان زنانی مشغول کار بودند پس از دو سال چون چهرهی آنان را ندیده بود نتوانست آنها را بشناسد وقتی علت را جویا شدند فرمود: «...... عزة العلم یمنعنی من النظر» و این درس بزرگی است برای جوانان مسلمان و صاحبان علم مخصوصاً کسانی که در کسوت مقدس علوم دینی هستند که در مقابل نامحرم دیده فرو نهند. هرگز از اعلان سخن حق کوتاهی نمیکرد چون از مرگ نمیترسید. برخورد او با دادستان و دادگاه استانبول این واقعیت را ثابت میکند. هنگامیکه میخواستند لب به اعتراف بگشاید جسد بیجان دوستانش را به او نشان دادند در پاسخ فرمودند: «مرگی که میخواهید با آن مرا بترسانید من آن را گذرنامهای برای ورود به قیامت و رسیدن به محضر رسول الله میدانم حضوری که برای آن لحظهشماری میکنم.
یا برخورد او با بزرگترین مقام نظامی روسها در دوران اسارتش نشان از شجاعت بیبدیل اوست. نسبت به اندوختن مال دنیا و احراز پست و مقام بسیار بیاعتنا بود زمانی که صاحب منصب و جایگاه عالی شد و بهترین امکانات را در اختیار او نهادند، برای آینده چیزی نیاندوخت و آنچه را که از هزینه روزمرهی زندگی خود و خواهر زادهاش عبدالرحمن باقی میماند را صرف چاپ و نشر کتابها و رسالههایش نمود.
از جمله آثار او عبارتند از:
- رچتة العوام ورچتة العلماء (صیقل الإسلام) (طبع ۱۹۱۲
- الخطبة الشامیة - دواء الیأس - (ط. ۱۹۱۱و ۱۹۱۲).
- إشارات الإعجاز فی مظان الإیجاز (ط. ۱۹۱۸).
- «المثنوی العربی النوری» (ط. ۱۹۲۳).
- تعلیقات (فی علم المنطق).
- قیزیل إیجاز على السلم
آرزوی دیرینهاش تأسیس دانشگاهی در کردستان ترکیه بود به نام زهرا تا در کنار الازهر به ترویج علوم دینی بپردازد هرچند به این مهم دست نیافت اما رسالهی نور او که حاوی ۱۳۰ پیام قرآنی است به منزلهی دانشگاهی میماندکه در تمام نقاط وطنش فعال است وهم اکنون به چند زبان زندهی دنیا ترجمه شده است.
متن زیر نمونهای از این اثر ارزشمند است: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السموت و الارض و عشیاً وحین تظهرون»ای برادر! حکمت تخصیص نماز به این پنچ وقت معین را از من سؤال مینمایی، لذا از میان حکمتهای فراوان فقط به یک حکمت آن اشاره خواهم نمود. بله، طوریکه وقت هر نماز آغاز انقلاب مهمی است، در عین حال آینهی تصرف عظیم الهی نیز هست، که احسانات کلی الهی را منعکس میسازد، از اینرو در این اوقات به خواندن نماز امر شده است، یعنی تسبیح و تعظیم قدیر ذوالجلال را زیاد انجام دادن و پرداختن به حمد و شکر نعمتهای بیشمارش که در بین دو وقت عطا کرده است. لازم است برای فهمیدن بعضی از این معنی عمیق و دقیق، به پنج نکته گوش دهیم:
نکتهی اول: معنی نماز تسبیح و تعظیم و شکر الله تعالی است. یعنی در برابر جلالش قولاً و فعلاً با گفتن «سبحان الله» تقدیس کردن و در برابر کمالش لفظاً و عملاً با گفتن «الله اکبر» تعظیم نمودن و در برابر جمالش قلباً و زباناً و جسماً با گفتن «الحمدلله» شکر کردن. یعنی تسبیح و تکبیر و تحمید بمنزله هسته و ریشة نماز است، لذا این سه در تمام حرکات و اذکار نماز موجود است. بهمین خاطر نیز این کلمات زیبا سی و سه بار بعد از نماز تکرار میشوند، که این کار بخاطر تأکید و تقویت معنی و مفهوم نماز صورت میگیرد، چون با این کلمات کوتاه اجمالی معنی و مفهوم نماز تقویت میشود.
نکتهی دوم: معنی عبادت اینست که بنده در درگاه الهی کوتاهی، عجز و فقرش را دیده در مقابل کمال ربوبیت و قدرت صمدانیت و رحمت الهی با حیرت و محبت سجده کند، یعنی طوریکه سلطنت ربوبیت، عبودیت و اطاعت را تقاضا میکند، پاکی و قدسیت ربوبیت نیز ایجاب مینماید تا بنده کوتاهیهای خود را دیده و با استغفار پاک و مبرا بودن پروردگارش را از تمام نقائص و منزه و برتر بودنش را از تمام افکار اهل ضلالت و مقدس و وارستـه بـودن او را از تمام تقصیـرات کاینـات، بـا تسبیـح یعنی بـا گفتن «سبحان الله» اعلان بدارد. و همچنان کمال قدرت ربوبیت نیز از بنده میخواهد تا با دیدن ضعف شدید خود و ناتوانی مخلوقات، با حیرت و استحسان در برابر عظمت آثار قدرت صمدانیت «الله اکبر» گفته، با خضوع و خشوع کامل به رکوع رفته، به قدرت ربوبیت توکل و التجاء نماید. و همچنان خزانه بیانتهای رحمت ربوبیت نیز میخواهد تا بنده، احتیاجات شخصی و فقر و احتیاجات تمام مخلوقات را با زبان خواهش و دعا اظهار نمـاید و احسـان و انعامات فـراوان پروردگارش را با شکـر و ثنـا «الحمدلله» گفته، اعلان دارد.
یعنی افعال و اقوال نماز این معانی را در بر میگیرد و بخاطر همین معانی از طرف پروردگار متعال فرض گردیده است.
نکتهی سوم: آنگونه که انسان مثال کوچک این عالم بزرگ و سورهی فاتحه مثال روشن قرآن عظیم است، نماز نیز مثل فهرست نورانی شامل تمام انواع عبادت میشود و نقشه مقدسی است که بر انواع عبادات تمام مخلوقات اشاره میکند. نکته چهارم: چنانکه چرخهای ثانیه شمار، دقیقه شمار و روز شمار یک ساعت به یکدیگر مینگرند و مثال یکدیگر هستند و حکم یکدیگر را دارند، به عین شکل در این عالم دنیا که یک ساعت بزرگ الهی است، گردش شب و روز که در حکم ثانیه شمار، سالها که در حکم دقیقه شمار و طبقات عمر انسان که در حکم ساعت شمار و مراحل عمر عالم که در حکم روز شمار است، به یک دیگر نگریسته، مانند همدیگر هستند و حکم یکدیگر را میگیرند. مثلاً وقت فجر تا طلوع آفتاب: به نخستین روز بهار و به اوان سقوط انسان در رحم مادر و به اولین روز از شش روز پیدایش آسمانها و زمین شباهت دارد و یادآور آن روزها است و انسان را به امور عظیم الهی در این اوقات تذکر میدهد.
اما وقت ظهر: به نیمهی تابستان و به عنفوان جوانی و دوران خلقت انسان در عمر دنیا مشابهت داشته به آن اشاره میکند و تجلیات رحمت و فیوضات نعمت را در این مراحل یادآور میشود.
اما وقت عصر: به موسم خزان و زمان پیری و عصر سعادت پیغمبر آخرالزمان علیه الصلاة والسلام مشابه است و امور الهی و انعامات رحمانی این ایام را یاد آوری میکند.
اما وقت مغرب: غروب اغلب مخلوقات را در پایان موسم خزان و نیز وفات انسان و زیر و زبر شدن دنیا را هنگام قیامت به یاد میآورد و علاوه بـر آن تجلیات جلالیه را تعلیم میدهد و انسـان را از خواب غفلت بیـدار میسازد.
اما وقت عشاء: یاد آور لحظهیی است که عالم تاریکی با کفن سیاهش تمام آثار عالم روشنائی را میپوشاند و نیز هنگامی را یاد آوری میکند که کفن سفید زمستان روی مرده زمین را فرا میگیرد و حتی به وفات آثار انسان در گذشته، و داخل شدنش زیر پرده فراموشی و به بسته شدن دربهای دنیای امتحان برای همیشه، تذکر میدهد و تصرفات جلالیه قهار ذوالجلال را در این لحظات اعلان میدارد.
اما وقت شب: با یادآوری زمستان، قبر و عالم برزخ، میزان احتیاج روح بشر بر رحمت رحمان را به انسان میآموزاند.
اما تهجد در هنگام شب: نیاز انسان را به روشنائی در شب قبر و در تاریکیهای عالم برزخ یادآور میشود و او را از نعمتهای بیانتهای منعم حقیقی در طول این تحولات آگاه میگرداند و نیز میزان مستحق بودن منعم حقیقی را به حمد و ثنا اعلان میکند.
اما صبح دوم: صبح حشر را یاد آوری میکند. آری، آمدن صبح این شب و آمدن بهار این زمستان چقدر معقول و ضروری و حتمی است، آمدن صبح حشر و بهار برزخ نیز به همان قدر قطعی و یقینی است. لذا هر وقتی از این اوقات پنجگانه آغاز انقلاب بزرگی است و انقلابهای بزرگ دیگر را بیاد میآورد و نیز با اشاره به تصرفات بزرگ روزانه قدرت صمدانی، به معجزات قدرت و هدیههای رحمت پروردگار در هر سال و هر عصر و هر زمان گوشزد میکند. یعنی نماز فرض که وظیفه فطرت و اساس عبودیت و فرض قطعی است بسیار لازم و بسیار مناسب است تا در این اوقات اداء شود.... سبحانک لاعلم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم اللهم صل وسلم علی من ارسلته معلماً لعبادک لیعلمهم کیفیة معرفتک وا لعبودیة لک و معرفاً لکنوز اسمائک و ترجماناً لآیات کتاب کائناتک و مرآتاً بعبودیته لجمال ربوبیتک و علی آله و صحبه اجمعین و ارحمنا و ارحم المؤمنین والمؤمنات.. آمین برحمتک یا ارحم الراحمین
منابع:
۱. روحانی، بابامردوخ، تاریخ مشاهیر کرد، انتشارات سروش، تهران
۲. برگرفته از سایتwww.saidnur.com
نظرات
کاک مصطفی ویسمرادی دستت در نکند، به راستی باید بیش از اینها به این عالم ربانی، مجاهد فی سبیل الله پرداخته شود. الحمدلله در جهان عرب به خوبی بدیعالزمان شناخته شده است و علتش هم اقبال و بخت بلند وی است که -برخلاف مامۆستا ناصر سبحانی و کاک احمد مفتیزاده- شاگردانش فقط کرد نبودهاند، بلکه برجستهترین شاگردانش از اتراک بودهاند و سعی بلیغی در معرفی ایشان به جهان اسلام داشتهاند.فتحالله گولن نمونهی برجستهای از شاگردان علامه بدیعالزمان نوورسی است. بهجاست به معرفی چهرههای برجستهی کرد دیگر مانند مامۆستا ملاعبدالکریم مدرس، شیخ چوری، امجد زهاوی، ملا ابوبکر مصنف، علامه بیتوشی، ابنالحاجب آلانی الکردی،مولوی تایجوزی(تاوهگۆزی) آمدی، این قتیبیه، دینوری،قزلجی، ملا علی اشنویی، ملا جامی، شیخ معروف نودهی و دیگران نیز پرداخته شود.